«کارتون سندباد و ذهن بچه های آسیای غربی!»
سلام دوستان، روزتون بخیر و صحت و سلامت.
امروز سر صبحانه، طبق عادت چندماهه ام درباره صبح های پنجشنبه، شبکه پویا را روشن کردم. اینبار کارتون محبوب بچه های قدیم و جدید یعنی «کارتون سندباد» داشت پخش میکرد. داستان این قسمتش این بود که سند باد و علی بابا و علاءالدین و شیلا داشتن از یکی از سرزمین های آسیای غربی(خاورمیانه) عبور میکردند. خیلی هم تشنه بودند و دیگه تحمل عبور از بیابان و رسیدن به آب بعد از چهار پنج روز نداشتند. به شهری رسیدند که مردمش به خاطر فقدان آب موردنیازشان از اون سرزمین رفته بودند. قرار شد زمین را حفر کنند تا به آب برسند(با اینکه هر کسی میدونه که در خاورمیانه اینجوری نیست که آدم تشنه تا تشنه اش شد زمین را حفر کنه و به آب برسه!!) دیدند آب سیاه رنگی از زمین جوشید. علاءالدین گفت که این آب قابل خوردن نیست و بهش میگن آب سیاه یا همون «نفت» خودمون! بقیه شون ناراحت شدند و نمیتونستند دیگه راه بروند تا به آب برسند. در همین فکرها بودند که یهو نفت بسیاری از زمین جوشید و به سر و روی آنها ریخت و از وسط همین نفت ها غول بزرگی از خواب 500 ساله اش بیدار شد! همشون ترسیدند و تا میخواستند فرار کنند این آقا غوله، علی بابا را در دستاش گرفت و گفت: من مردم این شهر را از سرزمینشون بیرون کردم چون میخواستم بخوابم!!! حالا علی بابا را هم تبدیل به سنگ آتش زنه میکنم تا درس عبرتی باشه واسه همه تا منو دیگه از خواب نازم بیدار نکنند! سندباد و علاءالدین با هزار مکافات و ترفند نتونستند علی بابا را نجات بدهند درحالی که پاهای علی بابا داشت تبدیل به سنگ میشد. تا اینکه رعد و برق و بارون و در نهایت باد شدیدی اومد و هم نفت ها را نابود کرد و هم غول را در قعر زمین فرو برد. در سکانس آخرش، با وزیدن تندباد و از بین رفتن نفت، آب شدیدی از زمین فوران زد و همه خوشحال شدند!
وقتی فکرش میکنم به نهایت پدرسوختگی در این فیلم پی میبرم. ترفندهایی از جنس تفکر استعماری بر استراتژیک ترین سرزمین دنیا یعنی خاورمیانه! چشم بادامی های شرق آسیا که در تامین محتوا برای تغذیه فکر کودکان دنیا همیشه در خدمت استعمار بوده و هستند سازندگان فیلم های بسیاری از جمله سندباد میباشند. لطفا به دقت به این نکات توجه کنید:
1-همیشه باید نقش اول های داستان کودکان مثل سندباد، با لباس و ظاهر کاملا بومی وارد سرزمین های خاورمیانه بشوند و به بدبختی و متارکه مردم از وطن و سرزمینشون پی ببرند. این یک تاریخ سازی است. یعنی هم دارند تاریخ میسازند و هم دارند تاریخ را اونجوری که میخواهند گزارش میدهند. یعنی اگه سندباد نبود که به سرزمینشون بیاد و گزارش بدهد، نه کسی خبر از اون سرزمین داشت و نه کسی میتونست پی ببره که نفت چیه و نه کسی میتونست نفت را مهار کنه و نه....
2-چرا اونا باید برای دستیابی به آب(مایع حیات) از اون سرزمین دور بشوند؟ چرا باید ما فکر کنیم که اگه مایع حیات و زندگی میخواییم باید از سرزمین خودمون بریم؟ چرا هیچکس در اون سرزمین، شجاعت مقابله با غول را نداشت؟ چرا باید سندباد و دار و دسته اش به خاورمیانه لشکرکشی کنند تا بتونند غول و غول های نفتی و اقتصادی ما را کنترل و مهار کنند؟ چرا باید جوری جلوه بدهند که اگه نیروهای خارجی در خاورمیانه نباشه، آب حیات و زندگی هم جریان نخواهد داشت و همه مجبورند کم کم مهاجرت کنند؟ با اینکه تاریخ جهان ثابت کرده که در به در ترین انسان های روزگار، اروپایی ها و صهیونیست ها بوده اند!! در فیلم سندباد اینقدر حرفه ای جلوه دادند که ما فکر میکنیم سندباد در به در نبود و مسافر معمولی بود و همچنین استعمارگر نبود و هرجا میرفت همه مشکلات را به جون میخرید و بقیه را نجات میداد!
3-نفت، ثروت بزرگ مردم خاورمیانه که استراتژیستی ترین نعمت خدا در چند قرن اخیر محسوب میشه، باید در چشم بچه های آسیای غربی تبدیل بشه به غول! باید تبدیل بشه به مایه بدبختی و در به دری! باید جوری جلوه بدهند که هرکس به نفت رسید، مثل علی بابا پاهاش تبدیل به سنگ میشه و قادر به تکون خوردن نیست! باید جوری جلوه داده بشه که نفت، ثروت نیست بلکه سبب پای بستی به سرزمینی است که فقط باید بسوزه و در آتش و خون درگیر و گرفتار باشه! و این طوری باید ذهن بچه های ما را از این سلاح استراتژیستی منحرف کنند تا هیچوقت به فکرش هم نیفته که ای چه بسا همین نفت، همه دنیای استکبار و استعمار را به سرزمین جاهل و بیسواد آسیای غربی بکشونه تا بتونند مردم را از شرش نجات بدهند!
4-در این فیلم گفتند که اگه آب و مایع زندگی و حیات میخوای، فقط یک راه وجود داره و اون اینه که باید از نفت عبور کرد! باید استخراجش کرد و یا آن را به آتش کشید تا به آب برسیم. بله! البته که آب از نفت سنگین تر است اما این فیلم، خیلی حرفه ای جلوه داد که غول نفتی، جلوی آب را گرفته و چشمه خشک شده. فقط یا باید آن را آتش زد و یا باید نفت را از سرزمینمان دور کنیم تا به آب برسیم. این همان ترفندی است که در قرون گذشته، به بهانه نجس بودن و سبب بیماری های ناشناخته معرفی کردن، نفت را بی دلیل و مُفت و مسلّم از خاورمیانه میدزدیدند و به کارخانه های فاقد سوخت اروپا میبردند.
5-در سکانس آخر باید تیر خلاص را به این ثروت بزرگ و نعمت خدادادی به اهل خاورمیانه بزنند و بگن که: نفت، بادآورده است و بادآورده را باد میبرد! همینجوری که نفهمیدیم چیه و چجوری به وجود اومد، بادی هم وزید و نیست و نابودش کرد.
آب بخورید و به نفت کاری نداشته باشید! قرار نیست کودکان ما پی ببرند که شریان اقتصاد و سوخت کارخانه های بزرگ استعمارگران زیر قدم های بچه های خاورمیانه ای است. در این فیلم، قراره بچه های ما باور کنن که نفت، بادآورده است و سبب جنگ و بدبختی و بی آب و آبادی. و فقط باید دیگران با این غول سرشاخ شوند. باید تیم سندباد با آن ترکیب قابل بحثش که جلوه نظامی و اطلاعاتی ندارند خیلی اتفاقی از سرزمین ما عبور کنند و خیلی اتفاقی علاءالدین با اطلاعاتی که بهش داده بودند از مکان دقیق چشمه ای خبر بده که الان خشک شده و اونا هم خیلی اتفاقی شروع به کندن زمین بکنند و خیلی اتفاقی به نفت برخورد بکنند و خیلی اتفاقی با غولی درگیر بشوند که سبب بدبختی مردمه و خیلی اتفاقی هم باد بیاد و خیلی اتفاقی نفت نابود بشه!!
ما را چی فرض کردند که اینجوری روی مخ بچه هامون کار میکنند و ما هم مثل ببو گلابی فقط میشینیم دوبلش میکنیم و کیفش را میبریم؟!
التماس اندکی فکر و بصیرت / یا زهرا
- ۹۴/۰۵/۳۱