سیره برخورد امیرالمومنین علی (علیه السلام) با ایرانیان (2)
تق
بال از هدایای ایرانیان
دهقانی ایرانی، جامه ای که با طلا بافته شده بود برای حضرت آورد. امام علی(علیه السلام) آن جامه را به عمرو بن حریث به چهارهزار درهم تا زمان عطا(تقسیم بیت المال) فروخت.[26] زیرا نمی توانست آن را تقسیم کند و پوشیدن لباس زربافت برای مردان در اسلام حرام است... حضرت تمام هدایای نفیس را که به وی می دادند، جزو بیت المال قرار می داد و تقسیم می کرد. تقدیم هدایای نفیس از جانب ایرانیان غیر مسلمان به علی (علیه السلام) حکایت از خشنودی آنها از سیره ی آن حضرت دارد. زمانی که حضرت وارد شهر انبار شد و چارپایانی را به عنوان هدیه نزد حضرت آوردند و غذایی را برای سپاهیان حضرت آماده کردند به شرط پذیرش آنها را این دانست که جزو خراج محاسبه شوند و لذا دستور داد تا قبل از استفاده از غذا قیمت آنها را مشخص کنند، ولی ایرانیان اصرار داشتند که اینها هدیه است. از این رو، علی(علیه السلام) بدون دریافت هدیه ها شهر انبار را ترک کرد.[27] علی(علیه السلام) بارها می فرمود: این شیشه عطری که دارم هدیه ی یکی از دهقانان است.[28] و گزارش هایی از هدیه ی لباس توسط دهقانان ایرانی به حسن و حسین (علیه السلام) رسیده است.[29] به نظر می رسد، گردن بندی که ام کلثوم از بیت المال عاریه گرفته بود، جزو همین هدیه ها بوده که حضرت در بیت المال قرار داده بود.
4- تلاش برای حفظ کرامت نفس ایرانیان
نگاه تحقیرآمیز به ایرانیان از نکاتی بود که تازه مسلمان های ایرانی را رنج می داد و باعث افسردگی و ناراحتی آنها می گردید. مسلمانان عرب از ایرانیان زن می گرفتند و به آنان زن نمی دادند. به فرموده ی امام صادق(علیه السلام): موالی(ایرانیان) نزد امیرمؤمنان آمدند و گفتند: از این عرب ها به تو شکایت می کنیم. رسول خدا ما را با آنها سهم مساوی از بیت المال می داد، برای سلمان، بلال و صهیب زن گرفت، اما این ها این گونه عمل نمی کنند و به ما زن نمی دهند و می گویند چنین نخواهیم کرد. علی(علیه السلام) نزد آنها رفت و در این باره با آنها سخن گفت، عرب ها فریاد زدند: ای ابوالحسن ما این گونه عمل نخواهیم کرد! حضرت از جمع آنها خارج شد، در حالی که غضبناک بود و عبای خود را می کشاند فرمود: ای موالی، اینان شما را به منزله ی یهود و نصارا قرار داده از شما زن می گیرند و به شما زن نمی دهند؛ پس به تجارت بپردازید، خداوند به شما برکت دهد.[30]
5- امر به خوشرفتاری با ایرانیان
علامه مجلسی به نقل از الغارات می نویسد: یک روز جمعه علی(علیه السلام) بر روی منبری آجری خطبه می خواند، اشعث بن قیس کندی که از سرداران معروف عرب بود جلو آمد و به اعتراض گفت: این سرخ رویان (ایرانیان) جلو روی تو بر ما غلبه کرده اند و مانع آنها نمی شوی. علی(علیه السلام) در حالی که خشمگین بود فرمود: امروز نشان خواهم داد که عرب چکاره است- آن گاه فرمود- : چه کسی مرا معذور می دارد از این شکم گنده هایی که خودشان در بستر نرم استراحت می کنند و آنها (ایرانیان) در هوای گرم به خاطر خدا فعالیت می کنند. آن گاه از من می خواهند آنان را طرد کنم تا از ستمکاران باشم. سپس این گونه ادامه داد: «و الذی فلق الحبة و برء النسمة لقد سمعت محمداً (ص) یقول: لیضرِبنّکم و الله علی الدین عوداً، کما ضر بتموهم علیه بدواً»[31] قسم به آن که دانه را شکافت و آدمی را آفرید از محمد(ص) شنیدم که می فرمود: هر آینه ایرانیان به خدا سوگند شما را با شمشیر خواهند زد، که به اسلام باز گردید آن گونه که شما در آغاز آن ها را به اسلام دعوت کردید.
6- مساوات در تقسیم بیت المال بین اعراب و ایرانیان
سیاستِ تساوی در تقسیم بیت المال که از سوی امام علی(علیه السلام) اعلام شد، هم در مدینه و هم در کوفه عکس العمل هایی را به دنبال داشت. در شهر مدینه افزون بر طلحه و زبیر و دیگر همراهان آنها در جنگ جمل، همانندِ عقیل[32] برادر علی و سهل بن حنیف[33] یاور آن حضرت را شگفت زده و به اعتراض وادار کرد. در کوفه که ایرانیانِ مسلمان حضور داشتند، موضوع اهمیت بیشتری پیدا کرد. دو زن، یکی عرب و دیگری از موالی که برای دریافت سهمیه ی بیت المال نزد علی(علیه السلام) آمدند، حضرت مقداری درهم و طعام آن دو را به طور مساوی پرداخت. زنی که عرب بود لب به اعتراض گشود، که من زنی از عرب هستم و این از عجم، چگونه سهم یکسان به ما می دهی؟ امیرمؤمنان در پاسخ وی فرمود: «انّی و اللّه لا أجد لبنی اسماعیل فی هذا الفی ء فضلاً علی بنی اسحاق»[34] به خدا سوگند من برای فرزندان اسماعیل(عرب) در این مال برتری بر فرزندان اسحاق (غیر عرب) نمی بینم.
7- رفق در دریافت خراج از ایرانیان
شیوه ی دریافت خراج از ایرانیان، که توسط امیرالمؤمنین(علیه السلام) بنیان نهاده شد، حکایت از آن دارد که ایشان با دیدی انسانی به اقلیت ها می نگریسته و نسبت به دریافت خراج نه تنها سختگیر نبود، بلکه بسیار آسان گیر و خوش برخورد بوده است. حکایتی را مورخان و اهل حدیث از مردی ثقفی نقل کرده اند، که میگوید: علی(علیه السلام) مرا بر عُکبر گمارد که خراج آنجا را دریافت کنم. در آن زمان مردم سواد (اطراف کوفه) عراق غیر مسلمان بودند. آن حضرت در جمعِ مردم به من گفت: «استوف منهم خراجهم و لایجدوا منک رخصة و لایجدوا فیک ضعفاً» خراج آنان را به طور کامل دریافت کن از تو اجازه ای نگیرند و در تو ضعفی نبینند. آن گاه افزود: هنگام ظهر نزد من بیا. من نزد امیرالمؤمنین (علیه السلام) رفتم او حاجب و دربانی نداشت. به من فرمود: من در آنجا (جمع مردم) نمی توانستم غیر آنچه گفتم بگویم؛ زیرا آنان مردمی حیله گر هستند. اکنون شیوه ی دریافت خراج را به تو می گویم، اگر برخلاف آن عمل کنی تو را عزل خواهم کرد: «لا تبغینَّ لَهُمْ رزقاً یأکلوُنَهُ و لا کسوَةَ شتاءٍ وَ لاصیفٍ و لاتَضْرِبَنَّ رَجُلاً مِنْهُم سَوطاً فی طَلَبِ دِرْهَم و لاتبیعَنَّ لَهُمْ دابَّةً یعملونَ عَلَیها فإنّا لم نُؤْمَرْ بذلک إنّا أُمِرنا أن نَأخُذَ مِنهم العفوَ»[35] روزی را که می خورند از آنها بر مگزین و نه هم لباس تابستان و نه زمستان آنها را و نه مردی از آنان را به خاطر درهمی بزن و نه هم حیوانی را که با آن کار می کنند بفروش؛ زیرا ما به چنین کارهایی فرمان داده نشده ایم، بلکه به ما امر شده که از آنان زیادتی را بگیریم. به حضرت عرض کردم: در این صورت همان گونه که رفته ام باز می گردم و چیزی دریافت نخواهم کرد، که آن حضرت فرمود: اگر چه تو چنین انجام دهی.
8- پاسخ به شکایت ایرانیان
رفتار نیک و پسندیده ی امیرالمؤمنین(علیه السلام) با ایرانیان و غیر مسلمان ها باعث امیدواری آنها شد. استقبال مردم از حضرت در کوفه، دیدار با حضرت برای احیای نهر، هدیه های دهقان ها به حضرت در ایام خاص، رجوع به حضرت برای حلّ مشکل خود، اسلام آوردن برخی دهقانان و بزرگان ایرانی در زمان خلافت حضرت، همه حکایت از رفتار پسندیده و جالب امام علی(علیه السلام) دارد. از آنجا که مردم امید به رحمت و مهربانی خلیفه ی مسلمین داشتند با این که غیر مسلمان بودند، اما این جرأت را پیدا کردند که از حاکمان خود به امیرالمؤمنین(علیه السلام) شکایت کنند. امیرمؤمنان (علیه السلام) به شکایت آنها ترتیب اثر داده و کارگزار خود را به رأفت با آنان تشویق نموده است. نمونه روشن آن نامه 19 نهج البلاغه است که شاکیان، دهقانان ایرانی هستند که از سخت گیری حاکم خود عمرو بن سلمه ارحبی به حضرت شکایت می کنند. امام علی(ع) نیز طی نامه ای وی را به خوشرفتاری با مردم ذکر شده دعوت نموده و در عین حال به نکته ای اشاره می کند، که چون غیر مسلمان هستند نباید در مسائل سیاسی دخالت داشته باشند. «اما بعد، دهقانان شهر تو شکایت دارند که با آنان درشتی می کنی و سختی روا می داری. ستمشان می ورزی و خُردِشان می شماری. من در کارشان نگریستم دیدم چون مشرکند نتوانشان به خود نزدیک گرداند، و چون در پناه اسلامند نشاید آنان را راند، پس در کار آنان درشتی و نرمی را به هم آمیز گاه مهربان باش و گاه تیز، زمانی نزدیکشان آور و زمانی در دور»[36] در عین این که ستم بر آن ها روا نیست، مقرب قرار دادن آن ها در دستگاه سیاسی نیز جایز نخواهد بود. در نتیجه، باید با آن ها مهربانانه برخورد کرد. علی (ع) ماهویه فرمانده ی ایرانی را که مسلمان نشده بود، مسؤول خراج در منطقه مرو قرار داد.[37]
[1] - رک: ذاکری، علی اکبر، امام علی و ایرانیان، مجله پگاه حوزه، مرداد ماه سال 1390 ، شماره 308
[2] - ر.ک، خدمات متقابل اسلام و ایران، مرتضی مطهری، ج 1، ص 82، انتشارات صدرا.
[3] - نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، اصغر منتظر القائم، ص 78، بوستان کتاب، قم.
[4] - لغت نامه دهخدا، ج 1، ص 328، چاپ سوم، انتشارات دانشگاه تهران.
[5] - رجال النجاشی، ابوالعباس احمد نجاشی، تحقیق محمد جواد نائینی، ج 1، ص 62، شماره 1، دارالأضواء، بیروت
[6] - تاب الخلاف، شیخ طوسی، ج 49، ص 195، مؤسسه نشر اسلامی، قم؛ الاحکام السلطانیه، ماوردی، ص 146، مکتب العلوم الاسلامی، قم.
[7] - الخراج، یحیی بن آدم قرشی، ص 48، دارالمعرفه، بیروت؛ الاحکام السلطانیه، ص 141.
[8] - کتاب الخلاف، ج 4، ص 195.
[9] - الخراج، ابو یوسف، ص 25، دارالمعرفه، بیروت
[10] - بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 30، ص 7، دارالرضا؛ حکومت و سیاست، علی اکبر ذاکری، ص 59، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم
[11] - کتاب الخراج، یحیی بن آدم، ص 42، تعبیر یعنی العلوج در این کتاب آمد.
[12] - همان؛ الاموال، ابو عبید، ص 74، در حاشیه این کتاب آمده است "این فتوای موفقی است از علی(ع) که مانع اشتغال مسلمانان به امور دنیوی و مانع عداوت صاحبان زمین گردید."
[13] - کتاب الخراج، ابویوسف، ص 36؛ کنز العمال، ج 4، ص 496، شماره 11472؛ معجم البلدان، یاقوت حموی، ج 3، ص 275، دار احیاء التراث العربی.
[14] - فتوح البلدان، بلاذری، ص 266، انتشارات ارومیه، قم؛ تاریخ دمشق، ابن عساکر، تحقیق، علی شیری، ج 2، ص 193؛ فتح الباری، ابن حجر، ج 6، ص 224، ذیل حدیث 3125، دار احیاء التراث العربی، 35. کتاب الخلاف، ج 4، ص 196؛ جواهر العلما، محمد حسن نجفی، ج 21، ص 161، دار احیاء التراث العربی، بیروت.
[15] - کتاب الخلاف، ج 4، ص 196؛ جواهر العلما، محمد حسن نجفی، ج 21، ص 161، دار احیاء التراث العربی، بیروت. در نقل شیخ طوسی ضمیر "دعها" مؤنث آمده، که اشاره به زمین هاست و بقیه روایت تلخیص شده. محققین چاپ جدید خلاف نیز نوشته اند: با داشتن منابع فراوان این حدیث را در منابع نیافتیم.
[16] - طبقات الکبری، ابن سعد، ج 3، ص 355 با تلخیص، دار احیاء التراث العربی
[17] - اخبار الطوال، ص 166
[18] - کتاب الخراج، یحیی بن آدم، ص 60
[19] - شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 3، ص 61، دار احیاء التراث العربی، بیروت
[20] - نهج البلاغه، خطبه 15
[21] - اخبار الطوال، ص 210
[22] - نهج السعاده، ج 1، ص 467
[23] - پیکار صفین، ترجمه وقعة صفین نصربن مزاحم، مترجم پرویز اتابکی، ص 30، مؤسسه آموزش انقلاب اسلامی، تهران.
[24] - نهج البلاغه، نامه 45
[25] - شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 11، ص 248
[26] - بحارالأنوار، ج 41، ص 118
[27] - پیکار صفین، ص 200
[28] - نهج السعاده، ج 1، ص 411، کلام 126، دارالفضا من، بیروت.
[29] - ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، تحقیق علی شیری، ج 42، ص 478، دارالفکر، بیروت.
[30] - بحارالانوار، ج 42، ص 160
[31] - سفینة البحار، ج 2، ص 693، چاپ سنگی؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 20، ص 284؛ بحارالانوار، ج 41، ص 118 و ج 34، ص 319
[32] - بحارالانوار، ج 41، ص 131
[33] - همان، ج 32، ص 18
[34] - . همان، ج 41، ص 137
[35] - نهج السعاده،ج 1، ص 637؛ کنز العمال، ج 4، ص 501؛ بحارالانوار، ج 41، ص 128
[36] - سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیر المؤمنین، ج1، ص 263
[37] - همان، ص266
- ۹۴/۰۶/۰۸
قصد دارم درباره حکومت جهانی حضرت مهدی روحی فداه بر اساس سیره امام علی علیه السلام مقاله بنویسم میتونم خواهش کنم در طرح این مقاله راهنمایی بفرمایید؟!!
استاد پیشنهاد و خواهش دارم که این وبلاگ فقط جنبه دستاوردهای شما نباشه واگر زمان اجازه بده به صورت کار مجازی صحیح دربیارید مثلا به علاقمندان موضوع و ایده بدید و مختصر توضیحاتی و معرفی منابع و تحقیق کوتاه رو از مخاطبین بخواهید. تا علاوه استفاده از زحمات شما ماهیگیری را هم یاد بگیریم.
با سپاس