سفرنامه کربلا-5
شنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۴، ۰۸:۳۰ ب.ظ
سلام
حدود یکساعت و نیم قبل از اذان مغرب رسیدیم نجف. قبلش ادعیه وردیه نجف را همه باهم خوندیم. بسیار جمع باصفا و با یک مدیر کاروان باهوش و باصفاتر هستیم الحمدلله. مدیر کاروان حاج آقا هژبری هستند. بازنشسته آموزش و پرورش و بسیار مقید.
با ذکر یاامیرالمومنین و یاعلی به حرم رفتیم. سرها پایین و ذکر میگفتند. وقتی چشممون باز کردیم و از سه تا گیت بازرسی رد شدیم، به ابتدای باب القبله رسیدیم. همه را جمع کردیم و اذن دخول را شروع کردیم. تا اذن دخول شروع شد، همه بغضاشون ترکید و ....
بعدش نماز جماعت را روبروی ایوان طلای حرم مطهر امیرالمومنین خوندیم. باید باشید تا بدونید چه حالی داره.
بعدش مشغول دعا و زیارت و نماز زیارت و معرفی شخصیتهایی مثل فرزند امام و علامه حلی و شیخ انصاری و علی گندابی و...
لحظات فوق العاده ای بود... بعضی چهره ها خیلی روبروم بودن... حتی چهره هایی که فقط صداشون شنیدم یا نوشته هاشون خوندم...
واقعا شاعرش راست گفت که: ایوان طلای نجف عجب صفایی دارد....
یاعلی
- ۹۴/۰۸/۳۰
لطفا نظرتون در مورد تصویر بگید
ممنون