سفرنامه کربلا-2
شنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۴، ۰۸:۲۶ ب.ظ
سلام
خیلی خستم، اما خواب به چشمام نمیره. مثل کسی که برای آب عطش داره، مشتاق حرم حضرت امیرالمومنین هستم. حس و حال تمام شعرهای مداح ها دارم که درباره شهر نجف و کربلاست و بارها بالای منبر نقدشون کردم.
فقط دلم میخواد چشمام را بذارم روی هم و تا باز میکنم ببینم دارم با پای برهنه میرم حرم بابای امت؛ امیرالمومنین.
ساعت حدود 1ونیم هست. خیلیا خوابن. نمیدونم چرا اینقدر دعای عالیه المضامین با دل بازی میکنه! مخصوصا این فرازش:
پروردگارا! من به قصد زیارت پیشوایم که به امامتش اقرار و اعتراف دارم و امامی است که اطاعتش واجب است در راه هستم. خدایا! با حالتی در راه هستم که کوله بارم پر از گناه و معاصی و عیوبی است که بیشمار است و همه اعمال زشتم را تو میدانی. این در حالی است که به عفو و بخشش و حلم تو پناه آورده ام. پناهگاهی جز تو ندارم. اما تنها نیستم. بلکه شفیعی با خودم آورده ام که ولی الله است و خلیفه تو. پرودگارا! اولین حاجتم این است که گناهان بسیار گذشته ام را ببخشی و بیامرزی و در باقی عمر، مرا از ارتکاب گناهان حفظ کنی...
حقیقتا دعای زیبایی است.
یا ارحم الراحمین بعلی بن ابی طالب؛ العفو، العفو، العفو...
- ۹۴/۰۸/۳۰